¸.•❀ •.همدلی "مشاور مدرسه " .• ❀•.¸ ✿ بیایید ، باور کنیـــم دلیـــل پــرواز " پـــر " نیست !!! پریــدن ، باور پرنده ایست که به پرواز می اندیشد . . . ...✿
| ||
|
چگونه معلم خوبی باشیم؟
آموزش و تدریس کاری بسیار ظریف و حساس است: زیراهر کس که است نمی تواند معلم موفقی باشد.معلمشایسته فقط آن کسی نیست که در یک دبستانیادبیرستان تدریس می کند، بلکه می تواند هر فرد واجدشرایطی باشد که در یک پرورشگاه و سازمان تربیتی،یک دانشکده، یک کارگاه یا کارخانه،یک ورزشگاه، یکزندان یا یک ندامتگاه فعالیت می کند و بخواهد درکارتدریس و فن آموختن موفقیت به دست آورد. بنا برآنچه گذشت هرداوطلب شغل معلمی باید با ویژگیمعلمان خوب و پرورشکاران نمونه آشنایی حاصل کند وبداند که معلمان کامیاب از چه صفات ومزایاییبرخوردارند و چه پیشرفت های علمی و آموزشی در بالا بردن سطح کارآیی و مهارت آنان موثرترند.
می توانند به پرورش داوطلبان شغل معلمی یاری کند ونارسایی و ناتوانی معلمان ناکام را مشخص سازد ومعلم کند چگونه می توان به رفع آنها توفیقیافت. در واقعچنین شرایطی تنها موجب سازندگی و پیشرفتکارمعلمان شایسته و برجسته نمی شوند، بلکه به طورکلی با افراد کامیابو موفقی نیز ارتباط پیدا می کنند که به نوعی با مردم داد و ستداجتماعی دارند.
گردیده است.نخستین وظیفه آنان مسوولیتی است کهدر برابر فرهنگ جامعه خود بعهده گرفته اند و دیگر،وظیفه ای که در قبال شاگردان پذیرفته اند. این دوگانگیوظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می گیرد. در موردنخست ممکن است معلمان نسبت به فرهنگ حاکم بررفتار جامعه خود نظرهای خاصی را دنبال کنند و در مورد دوم فقط به آموزش کودکان و نوجوانان توجه نمایند.
شاگردان آن منطقه ارتباط دارند.منظور از فرهنگ طرززندگی معمول یا میراث اجتماعی مردم است ومحصولهمه گونه تجربه های انسانی است که در پرتو آنگروهی از مردم به راه و رسم زندگی خود ادامه میدهند. فرهنگ به طور کلی به اموری مانند زبان، آداب ورسوم، اخلاق، ابزارها و روش های معمول،معلومات ساخته های هنری و نمایشی، آرمان ها وملاک های رفتاری یک جامعه یا یک کشور اطلاق می گردد.
ویژگی های فرهنگ ملت خود به نسل جوان جامعهاست که مورد تایید اکثر مردم قرار گرفته باشد، اما بایدتوجه داشت کوششی که در راه اجرای چنین وظیفه ایبه کار می رود امر تربیت را در وضع محافظه کارانه ایقرار می دهد و آموزشو پرورشی که فقط به حفظدستاوردهای گذشت و فرهنگ موجود بپردازدنمی تواند پویا، مترقی و متحول به شمار آید.
پیشرفتی داشت. فرهنگی که نتواند خود را با دگرگونیهای زمان تطبیق دهد و بامعیارهای نو سازگاری برقرار نماید محکوم به شکست و عقب ماندگیاست.
میراث های فرهنگی و هم به اصلاح و پیشرفت آن اظهارعلاقه می کنند. اما دشواریهای کار معلم در این است کهچگونه بتواندمیان این دو قطب متضادسازش وهماهنگیبه وجود آورد. در اینجا برای معلم ممکن است چهاروضع یا حالت پیش بیاید:
را عاملی عقب مانده، واپس گرا، یا حتی زیان بار میشمارند و معتقدند که چنین فرهنگی برخلا ف طبیعت،آزادی و آرزوهای بشری است و نباید به آن بها‘یا اعتباریداده شود. پیروی از آداب و رسوم آن نادرست و ابلهانهاست.به این جهت، می کوشند شاگردان خود را از تعلقبه چنین فرهنگی نومید و دلسرد نمایند و حتی از اصلاحعیب و نقص آن سر باز می زنند.آنچه می خواهند نفیهرگونه فرهنگی است. به عقیده آنان انسان بایدآزاد باشد تا هر طور که می خواهد رفتار کند.
طرح و ایجادفرهنگ آرمانی و متعالی خود دست میزنند. برای اجرای این منظور به شاگردان خود،نگرش ها،ارزش ها و معلوماتی را می آموزند که سبب حرکت آنانبه سوی آرمان های آنان می گردد و چون از فرهنگموجوددلخوش نیستند همواره کوشش می کنند طرحفرهنگی خود را که اغلب«بازسازی اجتماعی» می نامند از قوه به فعل در آورند.
راحامی و پشتیبان فرهنگ جامعه خود می شمارند وبرای ارزش ها، اعتقادها، نگرش ها،دانش های ملی ومیهنی اهمیت و احترام فراوانی قائلند، فرهنگموجودرا، آنگونه که هست ارج می نهند، به تجلیل وستایش نقاط مثبت آن می پردازند و می کوشند آن رادست نخورده و بی کم و کاست به نسل های جدیدتحویل دهند. این افراد انکار نمی کنند که رویدادهایتاریخی دگرگونی های فرهنگی به وجود می آورند و اگرخوشی و نیکبختی مردم را فراهم آورند با فرهنگ مردم پیوند می یابند و جزو آن می شوند.
دگرگونی هایفرهنگی سهیم نمی دانند، بلکه هر تغییردهنده ای را بدعت گزار یا خائن می شمارند.
آنان خود را«درست آیین» می شناسند و هر شاگردیکه بکوشد برخلاف سنت وقراردادهای اجتماعی مرسومرفتار کند در برابرش سخت ایستادگی میکنند و همانندبازسازان و تجدید نظرطلبان اجتماعی از راه ارشادوخیرخواهی به تلقین عقاید خود می پردازند و هدفهای مطلوبشان را دراندیشه و رفتار شاگردان منعکس می سازند.
دانشمندان وپژوهشگران در آزمایشگاه رفتار می کنند.بدین معنا که وقتی موضوع مورد تحقیق «فرهنگ»است کوشش نمی کنند که بی دلیل منطقی بهنقی وتغییر یا حفظ فرهنگ اقدام کنند، بلکه آن را مورد ارزیابیدقیق قرارمی دهند، جنبه های مثبت و منفی، سودمندو زیان بار و به طور کلی میزان مشروعیت آن را مشخص می کنند.
ها تناقض هایی که در فرهنگ وجود دارد روشن سازند وراه حل احتمالی آنها را بیابند تا ازصدمه زدن بهمعیارهای ارزشمند آن جلوگیری کنند. امید واقعیاین معلمان اصلاح طلب و آزادمنش این است که وقتیشهروندان بیاموزند،مسائل را با اندیشه ای معقول موردبررسی قراردهند رفته رفته فرهنگ شکل منطقی به خود می گیرد و پالایش می یابد.
جویی، طردهرگونه پیشداوری و نظم و سازندگی موثر،استوار است و به شاگردانشان می آموزند که برایایجاد یک فرهنگ مترقی و پایدار باید همواره آرزویبینش و با دلایل عقلی رفتار کنند.
مدرسه ویژگی هایییادآور شده اند برای معلمان موفقنیز شرایطی تعیین کرده اند که درگزینش آنان و پیشرفتتحصیلی شاگردان دارای اهمیت فراوانی است.ازسویی برخی تصور کرده اند که شرایط لازم برایمعلمان خوب اموری فطری و ذاتی هستند و با آموزش وپرورش ارتباطی ندارند. اگر چنین نظری درست باشد، دراین صورت سازمان های تربیت معلم دیگر معنایینخواهند داشت. اما در واقع چنین نیست. تجربه نشانداده است که معلمان خوب، متوسط و ضعیف با گذراندنیک دوره آموزشی پربارپرورشکارانی بهتر و موثر تر شدهاند.شاید بعضی ها شرایط و ویژگی هایی را برایمعلمان شایسته و موفقی ّپیشنهاد کنند،اما ممکناست ویژگی های آن دسته از پرورشکاران ارزشمندیکه براساس پژوهش های روان شناسان فراهم آمده اندبا نظرآنان مغایر باشند. گروهی دیگر نیز تصور کرده اندکه معلم خوب همیشه به موقع سرکلاس حضور می یابداز شاگردان راضی است و شاگردان هم از او رضایتکامل دارند. اما پس از رسیدگی به کارنامه اودر پایان هردوره درسی مشاهده می شود که نتیجه کار رضایت بخش نیست.
آنان از ویژگیهای جالب و مهم هر معلم موفقی به شمارمی آید، ولی تحقیق و تجربه کارشناسان تربیتی نشانداده اند که این صفات از ویژگی های درجه اول معلمانبرجسته نمی باشند. البته، معلمان خوب و بد همه جادیده میشوند. تربیت معلمان خوب، که یکی از هدف هایروانشناسی تربیتی است، تنها به مدارس اختصاصندارد بلکه به همه واحدهای اجتماعی مربوط می شود.چنانکه هر پدر و مادری به نوبه خود معلم به شمار میآیند.بنابراین، آموزش صحیح و تضمین موفقیت یادگیرندهشرط اصلی واساسی پیشرفت های علمی، اجتماعی و اخلا قی است.
موفق پرداخته شود، لا زم است یادآور شویم که روانشناسان این ویژگی ها را از دیدگاههای مختلف موردبررسی قرار داده و اصولی را پیشنهاد کرده اند. مااین شرایط را، تا حدودی که امکان پذیر باشد، بیان می کنیم و در باره آن به بحث می پردازیم.
پیش نیاز اصلی را که عبارتند از علا قه به تدریس و ایجادعلا قه در شاگردان، مورد توجه قرارداده، یادآور شدهاندکه برای گزینش معلمان واجد شرط نخست بایدمسلمشود که آیا داوطلب زمینه دریافت این دو پیش نیاز راداراست یانه؟
نیازمعلمی دانسته اند و این نباید به آن علت باشد کهمعلمی شغلی شریف و مورداحترام مردم است. بلکهبدان سبب است که تا کسی به کار تدریس علاقه مندنباشد، هرگونه شرایط دیگری بی حاصل خواهد بود. وحتی معتقدند که معلم باید موضوع درس و تدریس رابیشتر از شخص خوددوست داشته باشد، یعنی ، معلمریاضی نخست باید به ریاضی علا قه مند باشد و گرنهنباید آن را تدریس کند و از هیچ معلمی نیز نباید خواستموضوعی را که دوست ندارد درس بدهد. معلمی که بهعللی در برخی ازکلا س ها چندین موضوع مختلف رادرس می دهد، معلم خوبی نیست،مگر آنکه نخستثابت شود که وی همه آن درس ها را دوست دارد.البتهکم اتفاق می افتد که یک نفر به چندین موضوع درسی به طوریکسان علا قه داشته باشد.
بیزاری بگوید «گویادرس تاریخ داریم یا مثل اینکه امروزتاریخ داریم، یا، خواه ناخواه درس تاریخ را باید آغاز کنیم»بیانگر این واقعیت است که معلم خود به درس تاریخعلاقه ای ندارد و به طور ضمنی می رساند که تاریخدرس مهمی نیست و وقتی شاگرد می بیند معلم نسبت به درس بی تفاوت است اونیز بی تفاوت می شود.
محدود کند و درصورت امکان بیش از روزی یک بار آن راتدریس نکند، زیرا کلا س های مکرر غالبا خسته کننده وکم بار است و در نتیجه به آمادگی ذهنی معلمو یاپیشرفت تحصیلی شاگردان زیان وارد می کند.
باید بتواند این علاقه را در شاگردان خود نیز ایجاد کند.تدریس خوب نیاز به مهارت دارد و آنهنگامی حاصل میشود که معلم نشان دهد هم به شغل خود و هم به کارتدریس علا قه مند است. معلمانی که به درس علا قهدارند، امانسبت به شاگردان خود بی تفاوت هستند کلاسشان غالبا سرد و کسل کننده جلوه می کند بدین معناکه توجه و کنجکاوی شاگردان را که لا زمه ی یادگیری وپیشرفت تحصیلی است بر نمی انگیزد معلم خوبهمانند یک هنرپیشه نیرو و مهارت خود را در برانگیختنعلا قه وتوجه شاگردان به کارمی برد. دو عامل پیشنیازی که در بالا بیان شد، بی شک دو شرط اصلی برایهنر معلمی است ونباید تصور نمود که انها اموری فطریوذاتی هستند و با آموزش و پرورش ارتباطی ندارند.دلیل وجود سازمانهای تربیت معلم به همین علت است.در واقع همانگونه که شاگردان درکوشش برای آموختنتغییر می کنند و امکانات و پیشرفت های نوینی درآنانپدید میآید، سطح کارآیی معلمان را با تنظیم برنامه های خاص میتوان بالا برد.نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|
طراح قالب : حمید حاجی صفری | Weblog Themes By : RoozGozar.com |